سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تنها مادری که خانه خدا میزبان ولادت فرزندش شد

تنها مادری که خانه‌ خدا میزبان ولادت فرزندش شد
جام جم آنلاین: صدایی به گوش می‌رسد، آری این «فاطمه بنت اسد» است که نجواکنان مقابل خانه خدا، درد زایمان او را فرا می‌گیرد و چه سعادتی بالاتر از این که حریم امن الهی، میزبان ولادت این مولود مبارک باشد.

«فاطمه بنت اسد» مادر بزرگوار امیر مؤمنان(ع) از قبیله قریش و از خاندان بنی‌هاشم است؛ چون اسد فرزند هاشم‌بن عبد مناف بود، از این رو با ابوطالب عموزاده و با رسول خدا صلی‌الله علیه و آله از یک تیره بوده‌اند.


«فاطمه بنت اسد» از زنان سابقه‌دار در تاریخ اسلام بوده است و به خاطر محبت‌هایی که در دوران کودکی به رسول خدا (ص) کرده بود شدیدا مورد علاقه آن حضرت واقع شد و تا زمانی که پیامبر اکرم (ص) زنده بود از محبت‌هایی که این بانوی بزرگ اسلام در کودکی به آن حضرت کرده بود یاد می‌‌کرد و در باره‌اش دعای خیر می‌نمود.

«ابن ابی‌‌الحدید» در شرح نهج‌البلاغه می‌‌نویسد: فاطمه از نخستین زنانی بود که با رسول خدا (ص) بیعت کرد(1)، او یازدهمین مسلمانی است که به اسلام گروید. ناگفته روشن است که سبقت در اسلام یکی از فضایل بزرگ برای هر مرد و زن مسلمان به شمار می‌رود و فاطمه پس از خدیجه کبری (س) گوی سبقت را در این فضیلت از دیگران ربوده بود و این سبقت، همچون  مدال پرافتخاری بر تارک جبینش می‌درخشید.

او از نخستین زنانی است که همراه با رسول خدا (ص) مهاجرت کرد، فاطمه بنت اسد پس از سه روز که پیامبر(ص) به مدینه هجرت کرد به همراه فرزندش علی (ع)، عروس بزرگوارش فاطمه زهرا(س) و فاطمه دختر «زبیر» به حضرت رسول(ص) پیوست.

ازدواج با ابوطالب(ع)

ابن شهر آشوب در مناقب می‌نویسد: چون ابوطالب خواست با «فاطمه بنت اسد» ازدواج کند خطبه‌ای به این شرح ایراد کرد:«الحمد‌الله رب‌العالمین، رب العرش العظیم و المقام الکریم و المشعر و الحطیم الذی اصطفانا اعلامًا و سدنًة و عرفاء و خلصاء و حجبته بها لیل، اطهارًا من الخنی و الریب و الاذی و العیب و اقام لنا المشاعر و فضلنا علی العشایر نخب آل ابراهیم و صفوته و زرع اسماعیل ...  و قد تزوجت فاطمة بنت اسد و سقت المهر و نفذت الامر فاسئلوه و اشهدوا فقال اسد: زوّجناک و رضینا بک».

ستایش خاص خدا، پروردگار جهانیان است پروردگار عرش بزرگ و مقام گرامی و مشعر و حطیم، آن خدایی که ما را به بزرگی و خدمتکاری خانه کعبه برگزیده و سرشناسانی با اخلاص و پرده‌دارانی بزرگ گردانید و از زشتی، شک و تردید، آزار و عیب پاک کرد و مشعر را برای ما برپا داشت و بر قبایل دیگر برتری بخشید و برگزیده خاندان ابراهیم و نخبه ایشان و از فرزندان اسماعیل قرار داد.

من فاطمه دختر اسد را به ازدواج خویش در می‌آورم و مهریه را نزدش آورده‌ام و کارهای لازم را در این باره انجام داده‌ام اینک از خود او یعنی اسد، بپرسید و گواه بخواهید، اسد گفت: ما هم او را به ازدواج تو درآورده و بدان راضی هستیم، آنگاه مردم را ولیمه داد و «امیة بن ابی صلت» نیز در این باره اشعاری خواند(2).

فرزندان فاطمه بنت اسد(ع)

«فاطمه بنت اسد» نخستین زن از زنان بنی‌هاشم بود که با یک مرد هاشمی ازدواج کرد و از وی صاحب فرزند شد از این رو فرزندان او از طرف مادر و پدر هر دو به «هاشم عبد مناف» می‌رسند، بر اساس نقل تاریخ، خداوند متعال به این بانوی بزرگوار شش فرزند، چهار پسر و دو دختر عنایت فرمود.

پسران عبارت بودند از: از طالب، عقیل، جعفر، علی(ع) که هر کدام به ترتیب ده سال از دیگر کوچکتر بود و دختران او یکی فاخته بود که کنیه‌اش «ام هانی» بود و دیگری «جمانة» نام داشت(3).

چگونگی ولادت امیرمومنان(ع)

علامه امینی در جلد ششم «الغدیر» داستان ولادت امیرمومنان (ع) را در خانه کعبه از قول بیش از بیست کتاب از کتاب‌های اهل سنت و بیش از پنجاه کتاب از کتاب‌های علمای شیعه نقل کرده است(4)، بنابراین در مورد اینکه محل تولد آن حضرت خانه کعبه بوده است شکی نیست و آن قدر مسلم است که زبانزد خاص و عام است. اما چگونگی ولادت آن حضرت:

عباس‌بن عبدالمطلب و گروهی از قبیله «بنی عبدالعزی» رو به روی خانه کعبه در مسجد الحرام نشسته بودند، ناگهان «فاطمه بنت اسد» در حالی که درد زایمان او را فرا گرفته بود وارد شد و کنار کعبه قرار گرفت و گفت:«رب انی مومنة بک و بما جاء من عندک من رسل و کتب و انی مصدّقه بکلام جدّی ابراهیم الخیل و انه بنی البیت العتیق و فبحق الذی بنی هذا ‌البیت و بحق المولود الذی فی بطنی لما یسرت علی ولادتی».پروردگارا! من ایمان دارم به تو و به همه پیامبران و کتاب‌هایی که از سوی تو آمده و گفتار جدم ابراهیم را تصدیق می‌کنم که این خانه کعبه را بنا کرد، پروردگارا! به حق همان کسی که این خانه را بنا کرد و به حق این نوزادی که در شکم من است ولادت او را بر من آسان کن.

حاضران دیدند که قسمتی از پشت خانه کعبه شکافته شد و فاطمه داخل خانه کعبه و از نظر آنها پنهان شد و دیوار خانه خدا نیز به هم پیوست، آنها که این صحنه را مشاهده کردند، خواستند قفل درب خانه خدا را باز کنند ولی موفق نشدند و دانستند که مصلحتی در کار است. این جریان به سرعت در شهر پیچید و مردم در هر مجلسی از آن گفت‌وگو می‌کردند.

سه روز از این ماجرا گذشت، روز چهارم «فاطمه بنت اسد» از همان شکاف خانه خدا بیرون آمد و در حالی که نوزادی در دست داشت به مردم ‌گفت: خداوند مرا بر زنان پیش از خودم برتری داد؛ زیرا آسیه دختر مزاحم، خدای عزوجل را در مکانی پرستش کرد که جز به صورت اضطرار و ناچاری نباید او را می‌پرستید و «مریم دختر عمران» نخله خشک خرما را حرکت داد تا از آن رطب تازه برگیرد و من در خانه خدا رفتم و از روزی و میوه بهشتی خوردم و چون خواستم خارج شوم‌ هاتفی ندا کرد که: ای فاطمه نام این مولود را«علی» بگذار که خدای علی اعلی می‌فرماید: من نام او را از نام خود انتخاب و به ادب خود مؤدبش کردم و من بر مشکلات علم خویش او را واقف ساختم و اوست کسی که بتها را در خانه من می‌شکند، و اوست که بر پشت بام خانه‌ام اذان می‌گوید و مرا تقدیس می‌کند، پس وای به حال کسی که او را دشمن دارد و نافرمانی‌اش کند(5).

وفات فاطمه بنت اسد

از نظر روایات، مسلم است که وفات «فاطمه بنت اسد» در مدینه اتفاق افتاد و در همان شهر مدفون شد اما تاریخ دقیق آن در دست نیست و از نقل کتاب «اسد ‌الغابة» استفاده می‌شود که فاطمه پس از جریان ازدواج امیر مومنان(ع) از دنیا رحلت کرده و روی همین نقل، وفات آن بانوی بزرگوار در سال‌های سوم و چهارم هجرت اتفاق افتاده است.

همین که «فاطمه بنت اسد» از دنیا رفت رسول خدا صلی الله علیه و آله در مراسم تشییع و کفن و دفن او حاضر شد و تابوت او را بر دوش گرفت و در کندن قبر نیز شرکت کرد و سپس داخل قبر خوابید و پیراهن خود را برای کفن کردن او داد.

در اینجا توجه شما را به این روایت جلب می‌‌کنیم:
روزی امیرمومنان (ع) بر پیامبر اکرم (ص) وارد شد در حالی که می‌گریست حضرت رسول (ص) فرمود: برای چه می‌گریی؟ عرض کرد مادرم از دنیا رفت، رسول خدا (ص) فرمود: به خدا سوگند که مادر من هم بود و سپس شتابان از جای خود برخاست و به کنار جنازه فاطمه آمد و گریست، آنگاه به زنان دستور داد تا او را غسل دادند و بعد فرمود: پس از غسل کاری انجام ندهید و مرا خبر کنید.

زنان چون از غسل فاطمه فارغ شدند، رسول خدا (ص) را خبر کردند، حضرت یکی از پیراهن‌های خود را به آنها داد و فرمود: فاطمه را در این پیراهن کفن کنید. پس از کفن فاطمه، حضرت رسول (ص) جنازه را بر دوش خود گرفت و همچنان در زیر جنازه او بود تا به محل دفن رسید. آنگاه جنازه را گذاشت و داخل قبر شد و لحظه‌ای خوابید و سپس او را در قبر نهاد. آنگاه مدتی با او سخن گفت و در آخر سه بار فرمود: پسرت، پسرت، پسرت.

آنگاه از قبر بیرون آمد و خاک روی آن ریخت و پس از آن خود را روی قبر انداخت و حاضران شنیدند که فرمود: «لا اله ‌الا اللهم انی استودعها ایاک». معبودی جز خدای یکتا نیست، پروردگارا من او را به تو می‌سپارم، مسلمانان پرسیدند: یا رسول‌الله ما امروز کارهایی را از شما مشاهده کردیم که قبل از آن ندیده بودیم! حضرت فرمود: من امروز دیگر احسان و نیکی‌های ابوطالب را از دست دادم،  فاطمه کسی بود که اگر چیزی نزد خود داشت، مرا بر خود و فززندانش مقدم می‌داشت.

من روزی از قیامت سخن به میان آوردم و از اینکه مردم برهنه محشور می‌شوند، پس فاطمه گفت: وای از این رسوایی، پس من هم ضمانت کردم که خدا او را با بدن پوشیده محشور گرداند، از فشار قبر سخن گفتم او گفت: وای از ناتوانی پس من ضمانت کردم که خدا او را کفایت کند و اینکه خم شدم و با او سخن گفتم برای این بود که پرسش‌هایی را که از او می‌شود را به او تلقین کرده باشم. چون از او پرسیدند: پروردگارت کیست؟ پاسخ داد، چون پرسیدند پیامبرت کیست؟ او پاسخ داد و چون پرسیدند امام و ولی تو کیست؟ در پاسخ ماند به او گفتم: پسرت.

در روایتی آمده که رسول خدا (ص) پس از دفن «فاطمه بنت اسد» به عمار فرمود: به خدا سوگند از قبر فاطمه بیرون نیامدم جز آنکه دو چراغ از نور دیدم که نزد سر فاطمه و دو چراغ نزد دست‌های او و دو چراغ نزد پاهای او بود و دو فرشته که تا روز قیامت برای او استغفار می‌کنند(6).

در پایان حدیثی از حضرت علی(ع) ذکر می‌شود که ایشان می‌فرمایند: «ایاک و صحبة من الهاک اغراک فانه یخذلک و یُوبقک». بپرهیز از رفاقت با کسی که تو را به بازی وادارد و فریب دهد، زیرا او تو را به خواری و هلاکت می‌کشاند(7).

پی‌نوشت‌ها:

1 - شرح نهج‌البلاغه ابن ابی‌الحدید، ج 1، ص 6

2 - زندگانی امیرالمؤمنین(ع)، ص 11

3- همان، ص 16

4 - الغدیر، ج 6، ص 21

5 - همان، ص 24

6 - زندگانی امیرالمؤمنین(ع)، ص 13

7 - غررالحکم، ج 1، ص 152 (فارس)

(جام جم)
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100813770436



کلمات کلیدی : جام جم، فرهنگ و سینما، تنها مادری که خانه‌ خدا میزبان ولادت فرزندش شد